به قول سایه «خبر کوتاه بود…»، صبح تلفن زنگ خورد که «CRM شرکت بالا نمیاد. یه کاری کن که مشتریها دارن فحش میدن!». به هر حال مشکل هر طور که بود رفع شد، اما من نیاز داشتم تا بعد از حل شدن مشکل، برای حل سلسله مشکلات بعدی :دی و پیگیری خطاها، لاگ سیستم رو برای یک سری کلمات خاص -مثل ERROR- فیلتر کنم و لایو همیشه ببینم. طبیعتا راهحل گذاشتن تیک Always on top پنجرهی ترمیناله، ولی خب، راههای قشنگتری هم هست :دی.
راهی که من انتخاب کردم، ایدهش از این پست جادی اومد اول. خواستم کادر دور ترمینال رو حذف کنم و اون رو پایین صفحه بذارم تا همیشه لاگ جلوی چشمم باشه. اما نمیدونم سر چه مشکلی مجبور به سرچ شدم و با ابزار devilspie آشنا شدم. یک راهنمای خیلی خوب برای این نرمافزار رو میشه در اینجا دید.
من برای استفادهی خودم، یک فایل terminalForLog.ds
در مسیر ~/.devilspie
ساختم و محتویات زیر رو در اون قرار دادم:
(ifمطابق با لینکی که در بالا برای دویلزپای اومد، در قطعه کد بالا میام یه قاعده تعریف میکنم که هر ابزاری که تحت اون قاعده ران شه، بهش میگه قاب رو بردار، همیشه بالای همهی پنجرهها باش، از نظر طولی در ماکزیمم طول ممکن باش، بچسب به میز کار و در همهی میزکارها هم قابل رؤیت باش. در نهایت یه دستور در فایل
(is (window_role) "meter")
(begin
(undecorate)
(above)
(maximize_horizontally)
(stick)
(pin)
)
)
~/.bash_aliases
به صورت زیر تعریف کردم:alias meter='gnome-terminal --role=meter --geometry 100x10+0+900 --window-with-profile=DesktopConsole'توضیح لازم اینکه برای اینکه بتونم در موقعیت دلخواهم پنجره همیشه باز شه، اومدم به پنجره خاصیت ژئومتریش رو خودم پاس دادم، نمیدونم چرا با استفاده از المانهای دویلزپای نشد و اون
DesktopConsole
هم پروفایلی هست که به این اسم برای ترمینال تعریف کردم و در اون بکگراند رو شفاف گذاشتم و اسکرول رو هم برداشتم. فی الحال نتیجه میشه تصویر بالای این پست و الان دسکتاپ من اینطوری میشه:پ.ن: صبح پنجشنبهای، چند خط شعر خوندن احتمالا حال هر کسی رو بهتر میکنه.
خبر کوتاه بود:
اعدامشان کردند.
خروش دخترک برخاست
لبش لرزید
دو چشم خستهاش از اشک پر شد
گریه را سر داد
و من با کوششی پر درد اشکم را نهان کردم.
چرا اعدامشان کردند؟
میپرسد ز من با چشم اشک آلود…
عزیزم! دخترم!
آنجا شگفت انگیز دنیاییست
دروغ و دشمنی فرمانروایی میکند آنجا
طلا: این کیمیای خون انسانها
خدایی میکند آنجا
شگفتانگیز دنیایی که همچون قرنهای دور
هنوز از ننگ آزار سیاهان دامن آلودهست
در آنجا حق و انسان حرفهایی پوچ و بیهودهست
در آنجا رهزنی، آدمکشی، خونریزی آزاد است
و دست و پای آزادیست در زنجیر
عزیزم! دخترم!
آنان
برای دشمنی با من
برای دشمنی با تو
برای دشمنی با راستی
اعدامشان کردند
و هنگامی که یاران
با سرود زندگی بر لب
به سوی مرگ میرفتند
امیدی آشنا میزد چو گل در چشمشان لبخند
به شوق زندگی آواز میخواندند
و تا پایان راه روشن خود باوفا ماندند…
عزیزم!
پاک کن از چهره اشکت را ز جا برخیز
تو در من زنده ای! من در تو!
ما هرگز نمی میریم…
من و تو با هزاران دگر
این راه را دنبال میگیریم
از آن ماست پیروزی
از آن ماست فردا با همه شادی و بهروزی.
عزیزم!
کار دنیا رو به آبادیست
و هر لاله که از خون شهیدان می دمد امروز
نوید روز آزادیست.
هوشنگ ابتهاج (سایه)