حالِ روزگار خوب نیست. آنقدر خبر و اتفاق و شرایط تلخ دور و برمان -حداقل م- را گرفته که آدم دلش لک میزند برای نیم کیلو خوشی بیدغدغه. شاید بتوان گفت که بخش بزرگیاش اثر اطلاعرسانی سریع در شبکههای اجتماعیست اما آنچه واضح است این است که برای هر معلول، علتی هست و اگر نبود واقعیت آن، خبرش هم نبود.
میان این الاکلنگبازی روزگار، دیروز خبری را شنیدم که دلیل تلخی روزم شد، سرطان مریم میرزاخانی. کلا حالِ روزگار خوب نیست، برایش دعا کنیم.
پ.ن: پست مانده بود از دیروز روی صفحه. با پاراگراف اول و عکسش. امروز خط اول پاراگراف دوم را نوشتم و ارسال کردم. توییتر را باز کردم که لینک آنرا منتشر کنم، توییت خواندم که خداحافظ نابغه :). کون لقت دنیا.