من از اون وقتی که دیگه کنتور سنم فنرش در رفت و بی حساب شروع کرد به بالا رفتن، روز به روز عادت کردم به کمتر و کمتر حرف زدن۱ و این عادت در جاده، جایی که میشه در هر ثانیه مناظر متفاوت برای دیدن داشت، تشدید میشه.

سلامِ من به تو ای یار قدیمی!

در این دو سه ماه اخیر، بنا بر شرایطم، روزهای خیلی زیادی رو داشتم که حداقل ۳ ساعت در روز رو در جاده‌های بین‌راهی سپری کنم. یکی از چیزهایی که طبیعتا در این مکان‌ها میشه دید، ماشین سنگین‌ه و به خاطر شرایط جغرافیایی شهر من، یکی از طبیعی‌ترین ماشین سنگین‌ها: «ماک».