* گفتم که میخوام بشینم یه مقاله ترجمه کنم، تا حالا حدود ۴ صفحه ترجمه کردم، البته ترجمه خالی هم که نه!، از خودمم وارد کردم، خلاصه همین چهار صفحه رو که میخونم لذت میبرم، میخوام همینطور ادامه بدم ببینم آخرش چی میشه، حداقلش اینه که خودم لذت میبرم از خوندنش دیگه!

 * تو همین چهار صفحه به این نتیجه رسیدم بنده خداها اینایی که کتاب می‌نویسن یا فلان قدر تحقیق میکنن واقعا چقدر زحمت میشکن‌ها!، گفتنش آسونه ولی واقعا زحمت میکشن. البته اگه برن کلاس زبان براشون ترجمه آسون‌تر میشه :)) ولی تالیف تو همون حالت قبل میمونه.

 * گروه ریاضی هر هفته یه سمینار میذاره که مخصوص خود اساتید با دانشجوهاییه که علاقه دارن به ریاضی (میدونین که، اونایی که میرن ریاضی عموما از سر ناچاری میرن، اگه میتونستن برن رشته‌ی دیگه میرفتن، تعارف نداشتن با کسی :) )، یه جلسه منم رفتم، استاد داشت مقاله ISI خودش رو ارائه میداد، همش یا ۱۳ صفحه بود یا ۱۴ صفحه. پیش خودم گفتم همین؟؟، حالا دارم میگم همون؟؟، فقط لحنش یه کم فرق کرده.

 * امیدوارم منم یه روزی استاد بشم (و میدونم که میشم).